براساس استاندارد ، شهروند الکترونیک کسی است که از حداقل دانش لازم درباره
مفاهیم پایه فناوری اطلاعات و ارتباطات برخوردار است ، توانایی برقراری
ارتباط با اینترنت و ارسال و دریافت پیامهای الکترونیکی از طریق پست
الکترونیک (Email) را دارد و همچنین اطلاعات ، خدمات ، کالاها و نرم
افزارهای مورد نیاز خود را از طریق اینترنت جستجو می کند.
ضمن این که
چنین فردی باید نسبت به تامین امنیت شخص و خانواده در برابر آسیبهای
اینترنتی آگاهی داشته باشد و بتواند امور مختلف زندگی خود را تا حد امکان
از طریق شبکه های اینترنتی انجام دهد.
به بیانی واضح تر شهروند
الکترونیک کسی است که از توانایی لازم برای کار با رایانه برخوردار باشد و
بتواند از اینترنت برای انجام سریعتر و موثرتر امور روزمره زندگی از قبیل
برقراری ارتباط با دیگران ، خرید و فروش ، تعاملات بانکی ، استخدام ،
مسافرت ، تفریح ، سرگرمی ، درمان و... استفاده کند.
امروزه در بسیاری
از کشورهای پیشرفته جهان ، اغلب شهروندان ویژگی های یک شهروند الکترونیک را
دارند و لزوم چنین تحولی در کشور ما نیز احساس می شود. پیام پنهان در
استاندارد شهروند الکترونیکی این است. «بزودی اگر یک شهروند الکترونیک
نباشید، اساسا شهروند به حساب نمی آیید.» بنابراین تمام کسانی که می خواهند
در عصر حکمرانی اطلاعات ، زندگی موفقی داشته باشند، نیازمند فراگیری مهارت
های لازم در فناوری اطلاعات هستند.

مانوئل کاستلز محقق اسپانیاییالاصل آمریکایی معتقد است: «شهر اطلاعاتی نیازمند شهروندان اطلاعاتی است.
کاستلز
معتقد است بازسازی سرمایهداری به همراه فناوریهای نوین، منجر به تحولی
اجتماعی و در نتیجه تحول شهر شده است. این تحول شهر دو قطبی (Dual City )،
را جایگزین شهرهای سنتی میکند. مجموعه تحولات بزرگی که در جامعه بشری
اتفاق می افتد، شهروند جامعه را به سمتی سوق میدهد تا مهارت زیستن در چنین
جامعه را داشته باشد. اینجاست که مفهوم شهروند الکترونیکی نمود پیدا
میکند.
شهروند الکترونیکی که زاییده زندگی در جامعه اطلاعاتی و
شبکهای است دارای این پیام است که آدمیان برای زندگی در یک جامعه اطلاعاتی
با چالشها و چشم اندازهای جدیدی مواجه میشوند. در هر حال دستاوردهای
علمی و تکنولوژی بشر در قرن بیست و یکم نیازمند تربیت شهروندی با ویژگیهای
جدید است.
در واقع امروزه شناسایی شهروندهای جدید و آماده سازی نظام
تعلیم و تربیت برای توجه به این فناوریها در دستور کار بسیاری از مجامع
علمی بینالمللی قرار دارد. آنچه مهم مینماید، این است که باید اقدامات
تربیتی در چنین جامعهای که به سرعت پیشرفت میکند، به طور دقیق مدنظر نظام
آموزشی جامعه قرار گیرد تا شهروند الکترونیک از همان ابتدا بیاموزد که
همراه ورود به عرصه یک تکنولوژی، باید رفتار متناسب با آن را نیز داشته
باشد.
شهروند الکترونیک فردی است که با فناوری اطلاعات آشنایی داشته
باشد و بتواند از خدمات شهر الکترونیک استفاده کند. موجودیت شهروند
الکترونیک به عنوان محور و مرکز مفاهیم فوق قرار میگیرد. این امر با بررسی
دولت الکترونیک در کشورهای مختلف به خوبی مشخص میگردد. مهمترین هدف
سازمان و دولت الکترونیک خدمت رسانی مطلوب به شهروندان و کسب رضایت آنان می
باشد. این در صورتی است که افراد جامعه به عنوان دریافت کننده این خدمات
قابلیت استفاده از این خدمات را داشته باشند.
در یک دید کلی می توان
گفت رشد روز افزون دنیای مجازی به پیدایش شهروند مجازی هم منجر شده است و
در این دنیا همچون دنیای واقعی که گستره عمومیای دارد روابط اجتماعی
افراد بنا بر گسترش و رشد آن تغییر میکند. به عبارت دیگر دنیای مجاز هم
گستره عمومی شهروندی مجازی را منجر میشود و هم اینکه باعث رشد گستره عمومی
دنیای واقعی میشود. استاندارد آموزش شهروند الکترونیک یا ecitizen طرحی
است که توسط بنیاد بینالمللی ICDL انجام شده و تلاش جدیدی در راستای نیل
به اهداف جامعه الکترونیکی و دولت الکترونیکی در تمام کشورهای دنیا به
شمار میرود. این استاندارد در واقع به منظور نهادینه کردن مهارتهای زندگی
آنلاین طراحی شده و نه تنها مهارتهای مورد نیاز یرای کار با کامپیوتر را
آموزش میدهد بلکه شهروند را برای یک زندگی آگاهانه در یک جامعه بر اساس
اطلاعات آماده میکند.
دریافت گواهینامه شهروند الکترونیک به این
معناست که فرد توانایی کار با کامپیوتر را داشته و در عین حال قادر است
تمامی نیازهای خود را از طریق اینترنت و ساختار شبکه برطرف کند. مطابق
استاندارد، ecitizen کسی است که از حداقل دانش لازم در رابطه با مفاهیم
پایهICT، توانایی برقراری ارتباط با اینترنت و وب جهانگستر، توانایی
مبادله پیامهای الکترونیکی از طریق فناوری پست الکترونیکی، توانایی کافی
برای یافتن اطلاعات مورد نیاز با انجام جستجوهای موثر در وب، توانایی
مقابله با پیامدهای منفی و مخرب اینترنت، توانایی یافتن اطلاعات راجع به
نحوه انجام کارهای مختلف از طریق اینترنت، توانایی تکمیل فرمهای آنلاین
اینترنتی، و همینطور انجام کارهای روزانه از طریق اینترنت را داشته باشد.
اما
این فقط بخشی از آموزش مهارتهای شهروندی به افراد است. مطمئنا بخش بزرگی
از بار این مسولیت بر عهده نهادهای آموزشی و تربیتی است. شاید بتوان مدارس
را در ابتدای این صف قرار داد.
با توجه به این که مدرسه اولین جایی
است فرد از طریق آن زندگی اجتماعی را برای اولین بار نجربه میکند، پس باید
توجه بیشتری به آن کرد. اما آیا نظام آموزشی در کشوری مانند ایران که در
حال رفتن به سمت توسعه است توانایی پاسخگویی به این نیاز را دارد؟ محتویات
کتب آموزشی در حالی بنیان نظام آموزشی ایران را تشکیل میدهد که دانش
آموزان هرگز مهارتهایی چون کار گروهی، تفکر نقاد، خلاقیت و اندیشههای
ابتکاری را کسب نمیکنند چه برسد به آموزش مهارتهای شهروند الکترونیکی!!
لذا
حداقل تا به امروز نظام آموزش و پرورش در ایران، آنطور که انتظار میرفته
نتوانسته است در انتقال مهارتهای اولیه زندگی به دانش آموزان، موفق عمل کند
و این در حالی است که آموزش رفتار شهروندی یکی از مهمترین آموزشهایی است
که باتوجه به مؤلفههای امروز جهان و عصر ارتباطات، بیش از هر آموزش دیگری
احساس میشود.
نظام آموزشی ما براساس محفوظاتی عمل میکند که شاید در
زندگی عملی دانش آموزان چندان کاربردی نداشته باشد و این در حالی است که
آموزش و پرورش باید دانش آموزان را برای چالشهای زندگی در عصر دیجیتال نیز
آماده کند. در نظام آموزشی ما در ایران تمرکز در کتابهای درسی، بیشتر
برروی دانش است. در حالی که در مدرسه، فرصتهایی را ایجاد نمیکنیم که
دانشآموزان، با استفاده از آن فرصتها، مهارتهای شهروندی و اصولاً زندگی
را تمرین کنند.
امروزه لزوم تغییر فعالیتهای کلاسی، جو و فضای مدرسه
احساس میشود. در نظام آموزشی بحثی به نام آموزشهای رسمی وجود دارد که
شامل کتابهای درسی، تدریس در کلاس و نحوه ارزشیابی است. ولی در بطن این
آموزشها، برنامه پنهانی در مدارس در حال جریان است که در ظاهر خیلی مشهود
نیست، یا حداقل به آن توجه نمیشود.
با تمامی این تفاسیر باید گفت
ابزار اولیه آموزش زندگی در یک سیستم شیکهای کامپیوتر و دسترسی به اینترنت
است این در حالی است که باید دید میزان دسترسی به کامپیوتر و شبکه در میان
مدارس چقدر است. آیا تعداد کامپیوترهای موجود در مدارس و یا دانشگاههای
ما یا این میزان نیاز تطابق دارد؟ چند درصد از مدارس و سیستمهای آموزشی به
تجهیزات شبکه دسترسی کامل دارند؟
پاسخ به این سئوالات خود بررسی
جداگانهای را میطلبد، ولی باید گفت شبکه «اینترنت»، اکنون به قول برخی
از محققان و کارشناسان ارتباطات، ستون فقرات ارتباطات و اطلاعات سراسری
جهان و به عبارت دیگر «شبکه شبکههای اطلاعرسانی» جهان شناخته میشود.
اینترنت یک سرویس اطلاعاتی عمومی و جهانی است که باید برای تمام اعضای
جوامع قابل دسترسی باشد و به این طریق، امکان نوعی گفتوگوی جهانی را پدید
آورد که در آن هر فرد بتواند سخن خود را بیان کند.