رامسر شهر من

افزایش سطح مشارکت علمی جوانان در حوزه مدیریت شهری از طریق حساس سازی ، آشناسازی و فعال سازی آنان است.

رامسر شهر من

افزایش سطح مشارکت علمی جوانان در حوزه مدیریت شهری از طریق حساس سازی ، آشناسازی و فعال سازی آنان است.

مشارکت عمومی و مشارکت سیاسی

مختصات مشارکت دو عنصر است:

1- مشارکت کننده
2- موضوع مشارکت
هر اجتماعی برای زنده بودن نیاز به مشارکت اعضای خود دارد، در واقع مشارکت پویایی و هویت یک گروه است، هرگروه فعال از اعضایی تشکیل شده که در واقع همان مشارکت کنندگان هستند و به واسطه موضوع، انگیزه و هدفی در فعالیتهای گروهی مشارکت میکنند. لذا برای تحلیل هر مشارکت باید پرسید که بر پایه کدام انگیزه ها و اهداف انجام شده است؟ اما مشارکت سیاسی که نسبتا پدیده ای نوظهور است و تقریبا پس از جنگ جهانی دوم فراگیر شده است تعاریف مختلفی را از مناظر مختلفی بر تابیده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم:

دایرةالمعارف علوم اجتماعی مشارکت سیاسی را عبارت از فعالیت های داوطلبانه ای دانسته است که اعضای یک جامعه برای انتخاب حکام به گونه مستقیم یا غیر مستقیم در شکل گیری سیاست های عمومی انجام می دهند. نویسندگان فرهنگ جامعه شناسی، مشارکت سیاسی را شرکت در فراگردهای سیاسی که به گزینش رهبران سیاسی می انجامد و سیاست عمومی را تعیین میکند یا برآن اثر میگذارد، تعریف کرده اند. گولیلموفررو نیز می نویسد: دموکراسی فقط همین اصل تعیین وکیل از طریق انتخابات است که بر جامعه به منظور حل مسائل حاکمیت، پیاده میشود. رعایای حاکمیت با هم تفاهم می کنند تا شماری چند از افراد خبره و آگاه را برگزینند و اینان منافع عمومی را اداره خواهند کرد.

با مداقه ای نه چندان عمیق در تعاریف مذکور و همچنین تفاسیری که افرادی مانند موریس دوورژه، مایکل راش، آنتونی گیدنز، آلن دوبونا و سایر نظریه پردازان دموکراسی داشته اند می توان به این نکته پی برد که اصولا در منظر دموکراسی خواهان غربی، موضوع مشارکت بسیار جدی تر از خود مشارکت کنندگان است. یعنی گزینش رهبران سیاسی، حل مسائل حاکمیت و تکوین سیاست های عمومی موضوعیت بیشتری نسبت به مردمی که قرار است حاکم باشند، دارد. در این منظر مشارکت کنندگان حکم توده (the rabble) را دارند. توده های ناآگاهی که باید به ناچار حصارهای الیتیسم را بپذیرند در حالی که به هیچ وجه ملاک های نخبگی نیز مشخص نیست.
ژان پل سارتر در مورد انتخابات به عنوان یکی از بارزترین مظاهر مشارکت سیاسی چنین میگوید: « یک نظام انتخاباتی- به هر صورتی که باشد- عبارت است از مجموعه افراد انتخاب کننده ای که مثل یک خمیر بی شکل در معرض فشار عوامل خارجی قرار دارند. فهرست اسامی انتخاب شدگان به همان اندازه معرف اراده ملت است که انگار فهرست صفحات موسیقی فروش رفته، نمودار ذوق و سلیقه خریداران میباشد.»
در واقع عنصر مشارکت کننده در تعریف پژوهشگران غربی از مشارکت سیاسی بسیار کمرنگ است. آنچه که امروز در جوامع به اصطلاح دموکراتیک غربی به نام مشارکت سیاسی اتفاق میافتد، موید همین مطلب است. در اکثر اوقات نقش مردم در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های عمومی در حاشیه قرار می گیرد.
تئوری دموکراتیک نوین نسبت به تئوریهای پیشین بسیار صریحتر و پخته تر است. در این تئوری صاحبان نفوذ مسئول تصمیم گیری برای سایر مردم هستند و وظیفه دارند توده های ناآگاه را کنترل کنند. بر اساس این تئوری نوین، توده های ناآگاه تنها می توانند تماشاچی باشند و حق دخالت در سیاست را نخواهند داشت و اینکه صاحبان نفوذ هر از گاهی در انظار عمومی ظاهر می شوند و تصمیم خود را که در جایی دیگر قطعی شده است به تایید و تصویب ظاهری مردم می رسانند و یا انتخابات های دروغین برپا می نمایند که در آنها تنها برگزیدگان طبقه ممتاز جامعه حق انتخاب شدن دارند صرفا راهی برای کسب مشروعیت و استمرار حکومت بر توده های ناآگاه است.
اما مشارکت عمومی در نظام مردمسالاری دینی حرفی از جنس دیگر دارد. نمود اصلی مشارکت عمومی برخلاف مشارکت سیاسی صرفا انتخابات و شرکت در احزاب سیاسی نیست در مشارکت عمومی همانگونه که از نامش پیداست مردم در عموم مسائل کشور دخیل هستند نه اینکه تنها پای صندوق های رای حاضر شوند و بعد از انجام انتخابات از صحنه تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های کلان کشور حذف شوند. مردم در هر لحظه این نظام، صاحبان اصلی حکومت هستند. حضور در راهپیمایی های مختلف در طول سال، شرکت هفتگی در فریضه سیاسی- عبادی نماز جمعه، استقبال های عظیمی که از مسئولان بلند پایه مملکتی در دیدارهای استانی صورت میگیرد و... مصدق این مدعاست. 8 سال جنگ تحمیلی و مشارکت عمومی مردم، از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد به تنهایی خود شاهد این ادعاست.
از طرفی عموم مردم در مسائل کشور شریک هستند نه اینکه تنها بخشی از متنفذان و نخبگان سیاسی ذی مدخل در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های کشور باشند. اگر در جوامع به اصطلاح دموکراتیک از مردم تعبیر به توده می شود اما در نظام مردم سالار دینی مردم ولی نعمتان مسوولان هستند و حاکمان می باید خدمتگزاران مردم باشند. در واقع در مشارکت عمومی دو عنصر مشارکت یعنی مشارکت کننده و موضوع مشارکت هردو جایگاه ویژه خود را دارند و مردم به عنوان مشارکت کنندگان، ولی نعمتان موضوع مشارکت یعنی حکومت دینی هستند و دو عنصر مشروعیت و مقبولیت هم پای هم باعث پویایی و زندگی مردمسالاری دینی میباشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد