مقایسه تطبیقی الگوهای سکونت در برلین شرقی و دوشنبه
شهر سوسیالیستی
شهر سوسیالیستی را میتوان در دو مرحله تعریف کرد : گام اول مبانی نظری و
زمینه های فکری به وجودآورنده شهرهای سوسیالیتی است؛ بستر فکری موجد شهر
کمونیستی وامگرفته از بیانیه کمونیستی مارکس در سال 1848 است، که پس از آن
در جنبش های معماری باهاس و نیز ایدههای شهری «لوکوربوزیه» متبلور شد.
شهر سوسیالیستی حاصل برنامهریزی اقتدارگرا، غیرمنعطف و آهنین سوسیالیستی
کشورهای بلوک شرق است. در سالهای دهه بیستم، این نوع برنامهریزی از بالا
به پایین و معمولاً به صورت سریع و ضربتی به مرحله اجرا گذارده شد. اصولاً
در هنگام برنامهریزی و پس از آن، مجالی برای بررسی بازخوردهای انسانی و
نتایج حاصل از برنامهریزی، نظیر تغییر کاربری، تراکم و مسائلی از این قبیل
نبوده است. دولت بر همه امور برنامهریزی و طراحی احاطه داشته است. در
نتیجه آنچه امروزه در نقشه کاربری شهرهای شرق دیده می شود کاملاً با کاربری
شهرهای غرب، متفاوت است.
نماهای مسطح و ریتم تکرار شونده در پنجره ها
وجه تفاوت شهر سوسیالیستی با مدلهای شهر غربی
در خصوص تفاوتهای موجود میان ساختار شهر سوسیالیستی و شهرهای غربی مناقشه
است. عدهای معتقدند که جنبشهایی مانند شهرسازی متعارف، ضد شهرسازی و
حومهگرایی، در شهرهای غربی و شهرهای بلوک شرق سابق تقریباً در یک دوره
زمانی خاص اوج گرفتند لذا نمیتوان شهر سوسیالیستی را یک مدل شهری مستقل
دانست. در مقابل عدهای دیگر از تئوریسینها رأی به مستقلبودن فرم این
شهرها میدهند و علت را متفاوتبودن شرایط اقتصادی و اجتماعیای که موجد
شهر سوسیالیستی شد، ذکر کردهاند. این عده از تحلیلگران معتقدند که
«تولید» مهمترین عامل در شکل گیری شهرهای سوسیالیستی است و وجود همین
عامل، آنها از دیگر مدلهای شهری متمایز میکند .
تفاوت دیگر در میزان و ماهیت توسعه شهری است. در زمان حاکمیت نظام
سوسیالیستی در کشورهای بلوک شرق، دولت همه عوامل مربوط به زمین را مشخص
میکرد. اما در شهرهایی با بازار آزاد قیمت زمین است که تعیینکننده همه
پارامترها است. در این کشورها دولت قیمت را مشخص نمی کند، بلکه عرضه و
تقاضاست که نبض بازار زمین، ساخت و ساز و مسکن را در اختیار دارد. همچنین
میتوان تفاوتهای جمعیتی را نیز بین مدلهای شهری یاد شده یافت. جالبترین
این تفاوتها در تراکم جمعیتی دیده میشود، وقتی از مرکز شهر سوسیالیستی
به سمت خارج شهر پیش میرویم تراکم جمعیت بیشتر میشود، به عبارت دیگر شیب
نمودار «مسافت از مرکز شهر- تراکم جمعیت» مثبت است. اما این شیب در شهرهای
غربی منفی است. همچنین برخلاف شهرهای غربی که شیب منحنی نمودار تراکمشان
از مرکز تجاری شهر به خارج بهصورت یکنواخت کاهش مییابد در نمودار تراکم
شهرهای شرق، اوج و فرود دیده میشود، معمولاً تراکم قسمتهای مرکزی و قدیمی
شهر کم است و رأس منحنی تراکم در قسمتهای حاشیهای و پیرامونی شهر، که
محلهها و بلوکهای مسکونی در آنها ساخته شده، قرار دارد. بر خلاف شهر
غربی، در شهر سوسیالیستی، توسعه لجامگسیخته وجود ندارد و اثری از اجاره
بهای بالا و بلندمرتبهسازی نیز در مرکز شهرها دیده نمی شود .
در مجموع، همانگونه که ژلنی اعتقاد دارد، شهر سوسیالیستی دارای سه ویژگی اصلی است :
1. شهرهای سوسیالیستی در مقایسه با شهرهای غربی دارای خصوصیات شهری ضعیفتری است.
2. این شهرها از لحاظ وسعت و تعداد مراکز تجاری متراکم و خردهفروشی در مرتبه پایینتری قرار دارند.
3. شهرهای سوسیالیستی اکثراً مراکز کاربردی و مدیریتی هستند و دچار کمبود
عناصر رفاهی ابتدایی هستند. در این شهرها از فضاهای عمومی و مراکز تجمع و
میدانهای عمومی برای گردهماییهای باشکوه و تظاهرات استفاده میشود.
غلبه توده ساختمانی و بی توجهی به فضای میان توده ها
تأثیر سیاستهای دولتی بر شکل و ساختار شهر سوسیالیستی
مهمترین تفاوت شهر سوسیالیستی با شهرهای غربی در سیاست های دولتی در حوزه
مسکن نهفته است. این سیاست ها بهطور مستقیم و غیر مستقیم بر جمعیت شهر،
تراکم، اشتغال، حمل و نقل و غیره تأثیر می گذارد. مهمترین این سیاست ها به
شرح ذیل است :
کنترل مستقیم و شدید دولت بر کاربری زمین.
احاطه دولت بر منابع درآمد شهری.
عدم سیاستگذاری و تصمیمگیری سیاسی توسط شهرداری ها.
مشخصشدن وسعت و جمعیت شهرها توسط دولت.
مالکیت زمین شهری و ساختمان های مسکونی توسط دولت.
مقایسه تطبیقی شهرهای دوشنبه و برلین
با توجه به مباحث فوق، شهرهای «دوشنبه» در آسیای مرکزی و « برلین» در آلمان
( بلوک شرق سابق) به عنوان شهرهایی که دورهای تحت حاکمیت کمونیست بودند
مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفتند :
ایندو شهر بیش از نیمقرن گذشته را تحت سلطه حکومت های اقتدارگرای
کمونیست بودند. از طرفی هرکدام پیش و پس از این دوره تاریخی، گونه های
کاملاً متفاوتی از حکومت ها را تجربه کرده اند.
«دوشنبه» با 700.000 نفر جمعیت، شهری نهچندان بزرگ در آسیای مرکزی است که
83 درصد ساکنان آن تاجیک، 9 درصد آن ازبک و اکثراً مسلمان است. دوشنبه
پایتخت تاجیکستان و در اقلیمی کوهستانی قرار گرفته و خود شهر نیز بر روی
کوهپایه واقع شدهاست. شهر دوشنبه تابستان هایی گرم و زمستان هایی معتدل
دارد.
«برلین» از شهرهای بزرگ و یکی از مراکز صنعتی و اقتصادی اروپا بوده است.
ساکنان این شهر را بیشتر آلمانیتبارهای مسیحی تشکیل میدهند. برلین،
پایتخت کشور آلمان و بزرگترین شهر از لحاظ جمعیت و مساحت در این کشور است.
یک شهر ایالتی است، به عبارتی یکی از ایالتهای شانزدهگانه آلمان نیز به
شمار میآید. برلین به عنوان یکی از مراکز فرهنگی جهان در زمانهای مختلف،
نقش مهمی بازی کردهاست. در قرن ۱۸، به عنوان پایتخت «پروس»، قلب روشنگری
بود. این شهر در موقعیت اقلیمی معتدل و مرطوب قرار دارد. مشهود است که این
دو شهر به لحاظ فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی در گونه هایی کاملاً متفاوت
قرار دارند.
از مطالعه میدانی و کتابخانه ای شهرهای مورد بررسی و نیز سایر شهرهای
کمونیستی نتیجه می شود که درصد بالایی از ساختار شهرهای امروزی حاصل ساخت و
سازهای کمونیستی است. دوشنبه و برلین هر دو، شهرهایی با قدمتی قابل ملاحظه
هستند و اینکه هم اکنون ساختار شهر تا حد زیادی متأثر از سده اخیر است به
دو دلیل اصلی است. نخست، دولت های کمونیستی بنابر فلسفه وجودی خود، وظیفه
اسکان شهروندان یا در حقیقت همان کارگران شهرهای تولیدی را بر عهده داشتند.
در راستای نیل به این هدف، دولت ها شهرهای جدید بسیاری بهوجود آوردند و
در برخی شهرهای موجود نیز محله سازی های بسیاری انجام دادند. دوم، آنکه
افزایش جمعیت در قرن گذشته در تمامی کشورها، رشد قابل توجهی داشته است. این
امر بهویژه در شهرهای کمونیستی که انسان به عنوان نیروی کار برای تولید
ارزش دارد، بسیار مشهود است. بنابر آنچه گفته شد، می توان دریافت که چرا
با توجه به زیرساخت های تاریخی شهرهای مورد بررسی، هم اکنون سطح زیادی از
شهر در زیر ساختمان های کمونیستی قرار دارد.
جمعبندی
تفکر و نگرش سوسیالیستی به انسان، جامعه و زندگی و تبلور این نگاه در کالبد
شهر منجر به ساخت گونهای از فضاهای سکونتی شد که مفهوم سابق سکونت یعنی
محله را عوض کرد. بسیاری از شرایط اقتصادی و اجتماعی سبب تفاوت میان شهرهای
سوسیالیستی و دیگر الگوهای شهرسازی است، اما آنچه در اینجا حائز اهمیت
است، تسلط بلامنازع حکومت بر رشد و توسعه شهر و کنترل شدید و یکسویه دولتی
بر شکل زندگی ساکنان شهرها است. در حقیقت شکل و رشد معماری از تسلط مردم
خارج شده و به تصرف دولت در می آید. در اینجا بسیاری از ساختارهای محلی جای
خود را به قالب های سکونتیای داده که همانند قطعات پازل، پلان شهر را
بدون توجه به اصول انسان مدارانه شهرسازی بنا می کنند. این نظام که حاصل
اقتدار دولتی است، در تمامی شهرهایی که تحت فرماندهی این نظام بوده اند، در
جریان است. دوشنبه و برلین با بستری کاملاً متفاوت از یکدیگر برای چندین
دهه زیر چتر کمونیست قرارگرفته و قواعد بالادست چنان آنها را متأثر میکند
که با چشم پوشی از بستر تاریخی به راحتی می توان آنها را در زمره یک نوع
تیپولوژی شهری قرار داد. قابل توجه است که در دوره تاریخی ذکرشده، برلین در
شرایط اقتصادی مطلوبی نسبت به شهر دوشنبه قرار داشته است، اما این مؤلفه
نیز در کنار سایر مؤلفه ها زیر سلطه حکومت مقتدر، ارزش کمتری به خود گرفته
و صرفاً به رنگ و جنس برخی مصالح و شاید چند گلدان بر روی ایوان ها ختم
میشود وگرنه ساختار، همان قالب تکرارشونده در شهر است که با توجه به
نیازهای انسانی در طرح آن به حداقل کاهش می یابد.
نویسندگان : شهرزاد خادمی/ کارشناس ارشد معماری منظر