پذیرش مکانیزم بازار و معاملات واضح اقتصادی، پیش نیاز خصوصی سازی است.
- تا وقتی که روی کالا و خدمات قیمت گذاری کنیم، خصوصی سازی را قبول نداریم.
- تا وقتی که پول و ثروت را چیز بدی بدانیم، خصوصی سازی را قبول نداریم.
- تا وقتی که سرمایه دار را کسی بدانیم که خون مردم را در شیشه می کند، خصوصی سازی را قبول نداریم.
- تا وقتی که در ارائه امور داخلی بخش خصوصی دخالت کنیم و بگوئیم چه فردی را استخدام کند یا بیرون کند و چقدر حقوق بدهد یا ندهد یا بیمه بکند یا نکند و... یعنی به خصوصی سازی اعتماد نداریم و آن را نشناخته ایم .
نکته:
در خصوصی سازی صاحب کار جدید یا مدیر بخش خصوصی به دنبال نفع مالی اش است و باید باشد و اگر به دنبال آن نباشد ، می شود مثل ”بخش دولتی ”.
اصلا خصوصی سازی بر نفع مادی بنا شده است.
خصوصی سازی در وهله اول ابزار مدیریتی است نه صرفه جویی .
در
صورتی که تلقی ها بر عکس است. انتظار کاهش نیرو ، افزایش سود و کاهش هزینه
و... را دارند ، در حالی که اینها هدف نیستند و بالاجبار اتفاق می افتند.
مثال:
- کاهش تعداد اطاق های خالی هتل
- افزایش ضریب اشغال صندلی هواپیما
- تبلیغ، اینترنت ، تشویق سفر اضافی ، ارزان شدن
- ساعات آخر و تا نصف، کیفیت خدمات ، نحوه برخورد و...
- کاهش فضای پارک خالی در پارکینگ و افزایش ساعت کار پارکینگ و کاهش هزینه اداره امور آن .
- افزایش راندمان اتوبوسرانی
- کاهش فرار اتوبوس ها
- در راهبری قطار: افزایش سطح سرویس ، افراد مودب ، حتی خرید ملزومات ، ضد سرقت ،...
- در بلیط: سطح خدمات بالا ،حتی حذف بازار سیاه
- در ساخت و نگهداری و بهره برداری ابزاری عالی است. خرابی و تزریق به موقع پول ،)Pay &Display
اطلاع رسانی ، جریمه و...
- نگهداری معابر درون شهری و برون شهری (قرارداد 2 ساله)
- ایجاد تحرک در بهره برداری و راه اندازی آن (مثلا در سیستم دوچرخه سواری).
پس:
اگر خصوصی سازی می کنیم نباید بخاطر شعار خصوصی سازی باشد ، بلکه باید به خاطر معجزه مدیریتی ، خصوصی سازی بالاجبار در این کار صورت گیرد.