در توجیه کاربرد ژئومورفولوژی در مدیریت شهر باید به این سوال پاسخ داده شود که این کاربرد چه ضرورتی دارد؟ به طور کلی ضرورت این کاربرد ابتدا به تواناییهای متخصصان ژئومورفولوژی سپس نیاز افراد( حقیقی و حقوقی ) و بالاخره به تنوع پدیدههای ژئومورفیک برمیگردد. راه رسیدن به توسعه پایدار را نشان میدهد که توجه به برنامهریزی و سازماندهی فضا دارد. میتوان چنین استدلال کرد که این کار به رفاه عمومی مردم و توسعه پایدار میانجامد. در برنامهریزی باید تاثیرات خالص این دانش در برنامهریزی و تاثیر غیرمستقیم عدم به کارگیری چنین دانشی در آمایش فضای سرزمینی یافت( رانش ساختمان و سازهها یک پدیده ژئومورفیک است و برنامه ریزی به معنی کنترل یا خودداری از قرار دادن روی صفحههای رانش است). بر این مبنا که سطح استفاده از فضای سرزمینی را بالا ببریم و از خطرات و بلایای آشکار و پنهان فضایی زندگی مردم بکاهیم. در این مورد چند مساله به نظر میرسد: اول اینکه باید تعیین کرد کدام یک از عاملهای ژئومورفیک بر رفاه مردم اثر میگذارد و اولویت را برای هر یک از عاملهای ژئومورفیک از لحاظ استفادهای که برای مردم دارد مشخص کرد.مساله دوم نیاز به مشارکت و مداخله متخصصان ژئومورفولوژی در طرحها و برنامهریزیهاست. همانطور که ذکر شد، عدم آگاهی از وضعیت زمین منجر به بروز مسائل و مشکلاتی شدهاست؛ حال آنکه با تهیه نقشههای ارزیابی ژئومورفولوؤیک و بررسی راههای مقابله با پدیدههای مخرب ژئومورفولوژیک میتوان این گونه مشکلات را برطرف کرد. مساله دیگر این است که مدیران شهری و برنامهریزان چه نیازی دارند که متخصصان ژئومورفولوژی را درکنار خود داشته باشند؛ یا به عبارتی چه نیازی دارند تا از این دانش در برنامهریزی خود استفاده کنند. ثابت شده است که موثرترین طرحها و اقدامات آنهایی است که با طبیعت و محیط هماهنگی داشته باشد.
سوال دیگر این است آیا چنین کاربردی فواید اجتماعی به همراه دارد یا نه؟ پاسخ چنین پرسشهایی را باید در حوداث و سوانح طبیعی ژئومورفیک که جوامع مختلف به نحوی در تاریخ اجتماعی خود با آن رو برو بودهاند باید جست. این سوانح همواره باعث افزایش هزینهها شده است! در ایران نیز این روند سر صعودی دارد. پس میتوان گفت چنین کاربردی فواید اقتصادی را نیز به دنبال دارد. و از طرفی مدیران و برنامهریزان میخواهند با هزینه و زمان کمتر مردم را به سطح رفاه اجتماعی مطلوب برسانند. مثلاً اگر منطقهای برای دفع مواد زاید زندگی انسان در نظرگرفته شود و توجه به هزینههای منفی جانبی که در درازمدت ایجاد میشود نیز بشود( مثلاً نفوذ مایعات فاسد به سفره آب زیرزمینی)، در این صورت از دو فضای سطحی(محل تخلیه زباله) و فضای عمقی(سفره آب زیرزمینی) به طور مطلوبتری استفاده شدهاست. تاثیرات منفی در سطح رفاه اجتماعی و اقتصادی پیامدهایی است که طبیعتاً در پی حوادث ژئومورفولوژیک پیش خواهد آمد. بنابراین علاوه بر دولتها، مردم و بخش خصوصی نیز باید درصدد یافتن راهکارهای لازم باشند، به نحوی که خسارات کاهش یابد و فعالیتها پایدارتر شود.
مشارکت ژئومورفولوژیک به مدیریت شهری خاصی محدود نمیشود. تمام شهرها به اطلاعات ژئومورفولوژیکی نیازمندند، اما ماهیت مسائل ژئومورفولوژیک شهرها بسیار متنوع است.برای مثال مسائل ژئوموفولوژیک شهرهای کوهستانی با شهرهای ساحلی یکسان نیست .به همین دلیل شمار تلفات انسانی ناشی از خطرات وابسته به علل ژئومورفولوژیکی نیز در شهرهای مختلف فرق میکند. در شرق آسیا، سیل، زلزله، توفان و زمین لغزش؛ در هند، سیل و زلزله؛ در ایران ، سیل، زلزله، خشکسالی و فرایندهای دامنهای؛ در شمال آفریقا، سیل و زلزله ؛ در آفریقا مرکزی، خشکسالی و در آمریکای جنوبی و مرکزی، سیل، زلزله، لغزش زمین و توفان از مهم ترین حوداث طی 50 سال گذشته بودهاند و شهرهای بسیار زیادی در این مکانها تحت تاثیر این حوادث قرار داشتهاند. کار جدید در میان مهندسان و برنامه ریزان شهری ایجاد ادراک ذهنی از محیط است، به ترتیبی که طرح در دست اقدام از امور مخاطرهآمیز و زیان بخش عاری باشد. ملاحظات ژئومورفولوژیکی، بحثی از مسائل طبیعی مربوط به این موضوع را تشکیل میدهد.
فرستنده : خانم مهندس زهرا عادلی