مخاطرات طبیعی یکی از موانع اصلی توسعه پایدار محسوب میگردند. همواره وقوع آنها به عنوان سدی بر سر راه توسعه اقتصادی، اجتماعی و عمرانی قرار دارد. چنانچه مخاطرات از شدت بیشتری برخوردار باشد، برنامههای توسعه ملی با مشکلات بیشتری همراه خواهد بود. چرا که بسیاری از تمدنها و جوامع بشری در اثر وقوع مخاطرات طبیعی از بین رفتهاند. انسان با بهرهبرداری غیر منطقی وضعیت مدیریت بهره برداری از منابع طبیعی بر تعداد و شدت بلایا افزوده است. با نگاهی به تاریخچه بلایای طبیعی میتوان به این مهم پی برد. افزایش بی رویه جمعیت به عنوان یکی از موانع در استفاده صحیح از منابع طبیعی است. به این ترتیب که افزایش جمعیت بالطبع افزایش نیازهای غذایی (توسعه کشاورزی و دامپروری) سکونتگاهها (توسعه مناطق شهری)، امکانات آموزشی- بهداشتی و تسهیلات رفاهی وغیره را به دنبال دارد که لازمه افزایش این نیازها استفاده غیر اصولی، نا مناسب و بی رویه از ثروتهای طبیعی میباشد در نتیجه پیامدهای ناگوار بلایای طبیعی را سبب میگردد و برنامهریزیهای میان مدت و دراز مدت را به مخاطره میاندازد.
تاکنون توافق خاصی برای تعریف بلایای طبیعی نشدهاست اما بطور سنتی حوادثی که حداقل منجر به 100 کشته یا خسارات مالی در حد یک میلیون دلار شوند بلایا نامیده میشوند. همچنین تعریفی از یک رابطه کمی بین بزرگی حوادث شدید و میزان دقیق خساراتی که ایجاد مینمایند نیز مشکل است. علت این امر آن است که میزان خسارات واقعی بستگی به بسیاری از فاکتورهای انسانی از قبیل تراکم جمعیت محلی، شرایط اجتماعی تأثیرگذار بر میزان آسیبپذیری مردم در برابر حادثه و همچنین میزان سرمایهای که در معرض بلایای طبیعی قرار میگیرند، دارد.
در سالهای اخیر یک سری معیارهای عددی توسط sapir و Misson (1992) جهت تعیین شدت حادثه برای کشورهای مختلف در نظر گرفته شدهاست که بقرار ذیر میباشند:
1- شمار مرگ و میر برای هر حادثه در حدود 100 نفر یا بیشتر باشد.
2- میزان خسارات بر اساس یک درصد تولید ناخالص ملی باشد.
3- بر یک درصد از جمعیت کشور یا بیشتر تاثیرگذار باشد.
تهیه وتنظیم: زهرا جوهری(کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری