شهرها یا همان سیستمهای فرهنگی اجتماعی پیچیده، کلان سیستم های هستند که رفتارهایی خلاف انتظار را نشان میدهند. زیرا شبکههای پیچیده ارتباطی این سیستمهای بزرگ پیچیده (چه در میان زیر سیستم ها و اجزای آنها و چه در تعاملِ با محیط ملی و بین المللی به عنوان سیستم های باز) موجب رفتار آشوبناکی میشوند که درک نظم نهفته در آنها، چالشی بزرگ است. از اینرو است که مدیریت این نوع سیستم های شهری پیچیده بوده و زیر سیستم های آن(مانند شهروندان، سازمانها و شرکت های مستقر در هر شهر)، با کلافی سردرگم روبه رو است و همواره موفقیت مدیران را تهدید نموده و بنابراین مواجهه با چنین چالش شهری و حل آن ها امری اجتناب ناپذیر است.
بررسی در خصوص ریشه و علل مشکلات این کلان سیستم های پیچیده مانند مشکلات شهری، نشان از نبود تفکر سیستمی و نظمی یکپارچه در حوزه مدیریت این کلان سیستم های پیچیده دارد. یعنی عدم توجه به ارتباط میان مسائل و مشکلات در حوزه شهر و جامعه، زمینه بروز ناکارآمدی در سطوح مختلف را فراهم ساخته، بگونهای که تمامی حوزه های شهری و استانی، از نبود کارآمدی و ضعف مدیریت سیستمی متضرر می شوند.
به عبارت دیگر زمانی که شهرها به عنوان یک سیستم کلان و بهم پیوسته مورد توجه قرار نگیرند، به طور طبیعی به صورت مجموعهای از اجزای و سازمان های بدون ارتباط(هر چند در کنار یکدیگر) دیده میشود و این مجموعه ها و ادارات شهری بدون ارتباط، کارآیی و اثربخشی لازم را به دنبال نخواهند داشت؛ چرا که امکان وجود یا بروز اختلاف میان هدفها و وظیفههای مجموعههای مختلف شهری، بسیار زیاد است.
به عبارت دیگر، وقتی سخن از کارآمدی تفکر سیستمی در مدیریت شهری و سازمان های مستقر در شهر به میان میآید، به طور طبیعی وجود و حضور انسان به عنوان ادارهکننده این سیستمهای کلان و پیچیده بدیهی مینماید. پر واضح است که این سیستم های پیچیده، دارای بار ارزشی بوده به گونهای که مدیران لازم است از ابزاری بنام تفکر سیستمی جهت کاهش مشکلات و همچنین بهبود کارآمدی این کلان سیستمها استفاده نمایند. مدیری که به تفکر سیستمی مجهز باشد، به یقین رویکردی متفاوت نسبت به مسائل پیرامون مدیریت شهری داشته بطوریکه نگاه این مدیر، نگاهی کل نگر بوده و سازمان ها و مجموعه های شهری را در ارتباط با یکدیگر میبیند و نه بخشی و جزیرهای.
داوری منصفانه نسبت به مسائل، حکایت از آن دارد که آسیبها ، نه یک روزه به وجود آمدهاند، نه یک روزه از میان میروند و اگر هدف، درمان ریشهای آنها باشد؛ تجهیز مدیران جامعه به تفکر سیستمی، بهترین و راهبردیترین راهحل است.